امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Japan

    dʒəˈpæn dʒəˈpæn
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    پایتخت:‌ توکیو

    ملیت: ژاپنی

    مخفف: JP

    معنی‌ها

    noun
    japan, ژاپن
    کشور ژاپن link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کشور

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    verb - transitive
    لاکی کردن، لاک زدن به
    noun
    لاک سیاه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد japan

    1. noun A string of more than 3,000 islands to the east of Asia extending 1,300 miles between the Sea of Japan and the western Pacific Ocean
      Synonyms:
      nippon nihon Japanese Empire the Island Kingdom zipangu yamato Dai Nihon Great Nihon Japanese Islands the Land of the Rising Sun the Flowery Kingdom the Land of Cherry Blossoms Japanese Archipelago

    ارجاع به لغت japan

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «japan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/japan

    لغات نزدیک japan

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return