امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Jaunty

ˈdʒɒːnti / / ˈdʒɑːnti ˈdʒɔːnti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خودنما، خودساز، جلف، مغرور، گستاخ، بی‌بندوبار، زرنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a jaunty straw hat with a red ribbon
- کلاه حصیری شیک با روبان قرمز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jaunty

  1. adjective lively
    Synonyms: airy, animated, bold, brash, breezy, buoyant, carefree, careless, cocky, dapper, dashing, debonair, devilish, devil-may-care, easy, exhilarated, flip, flippant, forward, free, fresh, frisky, frolicsome, gamesome, gay, high-spirited, hilarious, impetuous, impish, impudent, jocose, joking, jolly, jovial, light, natty, nervy, perky, playful, prankish, provocative, reckless, rollicking, self-confident, showy, smart, sportive, sporty, sprightly, spruce, swaggering, trim, venturesome, vivacious
    Antonyms: depressed, lethargic, lifeless

ارجاع به لغت jaunty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jaunty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jaunty

لغات نزدیک jaunty

پیشنهاد بهبود معانی