با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Jay

dʒeɪ dʒeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
جانورشناسی زاغ (پرنده‌ای پرسروصدا از خانواده‌ی کلاغان)
- The jay flitted from tree to tree.
- زاغ از این درخت به آن درخت به‌سرعت پرواز می‌کرد.
- We spotted a family of jays in the park.
- .خانواده‌ای از زاغ‌ها را در پارک دیدیم
noun countable informal
شخص پرحرف (و احمق)
- The jay wouldn't stop talking.
- این شخص پرحرف از حرف زدن دست نمی‌کشید.
- Everyone knew to avoid the jay at parties.
- همه می‌دانستند که باید در مهمانی‌ها از این پرحرف دوری کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jay

  1. noun Any warm-blooded vertebrate with feathers and wings
    Synonyms: bluejay, jaybird, scrub jay, gray-jay
  2. noun United States diplomat and jurist who negotiated peace treaties with Britain and served as the first chief justice of the United States Supreme Court (1745-1829)
    Synonyms: john jay

ارجاع به لغت jay

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jay

لغات نزدیک jay

پیشنهاد بهبود معانی