گذشتهی ساده:
joinedشکل سوم:
joinedسومشخص مفرد:
joinsوجه وصفی حال:
joiningتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شرکت کردن در، پیوستن به
پیوستن، ملحق شدن
تشریک مساعی کردن با، ملحق شدن به
(جنگ یا مسابقه یا پیکار) آغاز کردن
دست هم را گرفتن، دست به دست هم دادن
به خدمت نظام در آمدن، سرباز شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «join» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/join