با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Jolly

ˈdʒɑːli ˈdʒɑːli ˈdʒɒli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jollied
  • شکل سوم:

    jollied
  • سوم شخص مفرد:

    jollies
  • وجه وصفی حال:

    jollying
  • شکل جمع:

    jollies
  • صفت تفضیلی:

    more jolly
  • صفت عالی:

    most jolly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective adverb
سر کیف، خوشحال، بذله‌گو، خیلی
- Let's laugh and be jolly!
- بیا بخندیم و شاد باشیم!
- a jolly man
- مرد شنگول
- It's the season to be jolly!
- موسم شادمانی است!
- We had a jolly time!
- اوقات دلپذیری داشتیم!
- Jolly good!
- خیلی خوب!
- They jollied her into going with them.
- با شیرین‌زبانی او را با خود بردند.
- We jollied him along and made him buy us ice cream.
- با چرب‌زبانی او را واداشتیم که برایمان بستنی بخرد.
- to jolly up a room with flower pots
- با گلدان‌های گل به اتاق جلوه بخشیدن
- I am jolly well not going to answer her!
- اصلاً به او جواب نخواهم داد!
- He jolly well deserved to be fired.
- او کاملاً سزاوار بود که اخراج بشود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jolly

  1. adjective laughing, joyful
    Synonyms: blithe, blithesome, bouncy, carefree, cheerful, chipper, chirpy, convivial, daffy, delightful, enjoyable, entertaining, festive, frolicsome, funny, gay, gladsome, gleeful, happy, hilarious, jocund, jokey, joshing, jovial, joyous, jubilant, larking, lighthearted, lots of laughs, merry, mirthful, playful, pleasant, sportive, sprightly, zippy
    Antonyms: sad, unhappy

Phrasal verbs

  • jolly up

    با روح کردن (به‌ویژه مکانی را)، جلوه دادن

Collocations

Idioms

  • jolly well

    (انگلیس - عامیانه - ندا به نشان تأکید یا آزردگی) اصلاً، کاملاً

ارجاع به لغت jolly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jolly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jolly

لغات نزدیک jolly

پیشنهاد بهبود معانی