با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Jounce

dʒaʊns dʒaʊns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    jounced
  • شکل سوم:

    jounced
  • سوم شخص مفرد:

    jounces
  • وجه وصفی حال:

    jouncing

معنی

noun adverb
به‌شدت بالا و پایین پریدن، تکان دادن، تکان خوردن، دست‌انداز داشتن (جاده)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jounce

  1. verb To rebound
    Synonyms: jerk, bump
  2. noun A sudden jarring impact
    Synonyms: jolt, jar, shock, bounce, bump, collision, impact, jolting.--v. jolt, shake
  3. verb Move up and down repeatedly
    Synonyms: bounce

ارجاع به لغت jounce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jounce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jounce

لغات نزدیک jounce

پیشنهاد بهبود معانی