امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Joyful

ˈdʒɔɪfl ˈdʒɔɪfl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more joyful
  • صفت عالی:

    most joyful

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
شاد، خوش‌حال، سرحال، بشاش، مسرت‌بخش، فرخنده، شادمان، مفرح، طرب‌انگیز، مسرور، شادی‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- They shared a joyful moment during the family reunion.
- آن‌ها لحظات شادی را در طول دیدار خانوادگی داشتند.
- Her joyful laughter filled the room with warmth.
- خنده‌ی شادی‌آور او اتاق را پر از گرما کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد joyful

  1. adjective happy
    Synonyms:
    blithesome cheerful cheery delighted ecstatic effervescent elated enjoyable enraptured expansive festive flying gay glad gladsome gratified heartening high high as a kite jubilant lighthearted merry overjoyed pleased pleasurable popping rapturous satisfied sunny sunny-side up transported upbeat
    Antonyms:
    miserable sad sorrowful unhappy woeful

ارجاع به لغت joyful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «joyful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/joyful

لغات نزدیک joyful

پیشنهاد بهبود معانی