با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Jump Into

ˈdʒʌmp ˈɪntu dʒʌmp ˈɪntuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
ناگهان تصمیم به انجام کاری گرفتن، تصمیم یک‌دفعه‌ای گرفتن
- Don't just jump into the project without planning first.
- فقط ابتدا بدون برنامه‌ریزی تصمیم به انجام پروژه نگیرید.
- She tends to jump into things without really thinking them through.
- او تمایل دارد بدون اینکه واقعاً به چیزی فکر کند، تصمیم یک‌دفعه‌ای بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت jump into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jump into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jump-into

لغات نزدیک jump into

پیشنهاد بهبود معانی