امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Just

dʒəst dʒəst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more just
  • صفت عالی:

    most just

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective A2
عادل، دادگر، منصف، باانصاف، بی‌طرف، منصفانه، مقتضی، بجا، مستحق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a just decision
- تصمیم عادلانه
- Anushirvan the Just
- انوشیروان عادل
- A just man does not rob orphans.
- آدم منصف از یتیمان نمی‌دزدد.
- just praise
- تعریف به‌جا
- a just suspicion
- سوء‌ظن به‌جا
- just punishment
- تنبیه به‌جا
- a just demand
- درخواست معقول
- without just cause
- بدون علت منطقی
- a just balance of colors
- توازن صحیح رنگ‌ها
- a just report
- گزارش واقعی
- a just measure
- اندازه‌ی بی‌کم‌و‌کاست
نمونه‌جمله‌های بیشتر
adverb
(در گفت‌وگو) فقط، درست، تنها، عیناً، الساعه، اندکی پیش
- It's just one kilogram.
- درست یک کیلو است.
- just one o'clock
- سر ساعت یک
- just next to the school
- درست پهلوی مدرسه
- just north of the church
- درست در شمال کلیسا
- We are just preparing to leave.
- الان داریم آماده می‌شویم که برویم.
- I gave him just one toman.
- فقط یک تومان به او دادم.
- just a taste
- یک چشیدن و بس
- just two more hours
- فقط دو ساعت دیگر
- just look
- فقط نگاه کن
- just under two kilos
- قدری کمتر از دو کیلو
- You just missed the train.
- قطار تازه رفته است (هم‌اکنون قطار را از دست دادید).
- I feel just fine!
- حالم خیلی خوب است!
- He is just about my age.
- او حدوداً هم سن من است.
- Winter is just about over.
- زمستان تقریباً تمام شده است.
- Just a minute, you have no right to hit my son!
- صبر کن ببینم، شما حق ندارید پسر مرا بزنید!
- I'll be ready in just a minute.
- چند لحظه‌ی دیگر آماده‌ام.
- He arrived just as I was leaving.
- او درست هنگامی که من داشتم می‌رفتم، سررسید.
- Just as I told you.
- درست همان‌طور که به شما عرض کردم.
- He left just now.
- او هم‌اکنون رفت.
- It's just on five o'clock.
- درست ساعت 5 است.
- He is just on eighty years old.
- او درست هشتاد سال دارد.
- Just then the telephone rang.
- درست در آن هنگام تلفن زنگ زد.
- Each box is just the same as the other.
- هر قوطی درست مانند قوطی دیگر است.
- The two are just the same.
- آن دو یکی هستند.
- The sun's out, but I'll take a raincoat just the same.
- هوا آفتابی است؛ ولی با این حال بارانی با خود می‌برم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد just

  1. adjective fair, impartial
    Synonyms:
    aloof blameless condign conscientious decent dependable dispassionate due equal equitable ethical evenhanded fair-minded good honest honorable lawful nondiscriminatory nonpartisan objective pure reliable right righteous rightful rigid scrupulous strict tried true trustworthy unbiased uncolored upright virtuous
    Antonyms:
    inequitable partial unfair unjust
  1. adjective accurate, precise
    Synonyms:
    cogent correct exact faithful good justified normal proper regular right sound strict true undistorted veracious veridical well-founded well-grounded
    Antonyms:
    imprecise inaccurate unjust unjustified wrong
  1. adjective suitable, appropriate
    Synonyms:
    apt befitting condign deserved due felicitous fit fitting happy justified legitimate meet merited proper reasonable requisite right rightful well-deserved
    Antonyms:
    inappropriate unfitting unjust unsuitable unsuited
  1. adverb definitely
    Synonyms:
    absolutely accurately completely directly entirely exactly expressly perfectly precisely right sharp smack-dab square squarely unmistakably
    Antonyms:
    indefinitely
  1. adverb only now
    Synonyms:
    almost a moment ago approximately at this moment barely by very little hardly just a while ago just now lately nearly now presently recently right now scarce scarcely
  1. adverb merely
    Synonyms:
    at most but no more than nothing but only plainly simply solely

Collocations

  • just as

    1- درست هنگامی‌که

    2- درست همان‌طور که

  • just now

    هم‌اکنون، الان، الساعه

  • just then

    در همان هنگام، درست همان وقت، هم‌اندم

Idioms

  • just about

    (عامیانه) تقریباً، کمی مانده

  • just on

    (انگلیس ـ عامیانه ـ به‌ویژه با اعداد) درست، دقیقاً

  • just the same (as)

    1- درست همان، عیناً 2- با این حال، مع‌هذا

ارجاع به لغت just

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «just» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/just

لغات نزدیک just

پیشنهاد بهبود معانی