با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Kebab

kəˈbɑːb kəˈbæb
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از cabob به‌ جای kebab استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
غذا و آشپزی کباب
- I love eating kebabs with my friends.
- عاشق خوردن کباب با دوستانم هستم.
- I had a delicious lamb kebob.
- کباب بره‌ی خوشمزه‌ای را خوردم.
- Shish kebab
- شیش کباب
- I love to eat a chicken kabob with tzatziki sauce.
- عاشق خوردن کباب مرغ با سس زاتزیکی هستم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kebab

  1. noun Cubes of meat marinated and cooked on a skewer usually with vegetables
    Synonyms: kabob, shish-kebab

ارجاع به لغت kebab

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kebab» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kebab

لغات نزدیک kebab

پیشنهاد بهبود معانی