امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kidnapping

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    kidnapped
  • شکل سوم:

    kidnapped
  • سوم‌شخص مفرد:

    kidnaps

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
آدم‌ربایی، (انسان) ربایش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Violent incidents such as kidnapping and sabotage dropped sharply last year.
- حوادث خشونت‌بار مانند آدم‌ربایی و خرابکاریِ عمدی در سال گذشته به‌شدت کاهش یافت.
- Police believe Casey orchestrated the kidnapping.
- پلیس معتقد است که کِیسی این ربایش را برنامه‌ریزی کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kidnapping

  1. noun abduction
    Synonyms: seizure, taking hostage

ارجاع به لغت kidnapping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kidnapping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kidnapping

لغات نزدیک kidnapping

پیشنهاد بهبود معانی