امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kilo

ˈkiːloʊ ˈkiːloʊ ˈkiːləʊ ˈkiːləʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    kilos

معنی

noun countable A2
یک کیلوگرم معادل هزارگرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kilo

  1. noun One thousand grams; the basic unit of mass adopted under the Systeme International d'Unites
    Synonyms:
    kilogram kg

ارجاع به لغت kilo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kilo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kilo

لغات نزدیک kilo

پیشنهاد بهبود معانی