امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Kittenish

ˈkɪt̬nɪʃ ˈkɪtn-ɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مثل بچه گربه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kittenish

  1. adjective frisky, playful
    Synonyms:
    childish coquettish coy elvish flirtatious frolicsome fun-loving impish jaunty mischievous sportive
    Antonyms:
    lethargic stiff unplayful

ارجاع به لغت kittenish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kittenish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kittenish

لغات نزدیک kittenish

پیشنهاد بهبود معانی