امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Knock About

American: ˈnɑːkəˈbaʊt British: nɒkəˈbaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb
پرسه زدن، ولگردی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
phrasal verb
ول گشتن، وقت را به بطالت گذراندن
phrasal verb
نامرتب زندگی کردن
phrasal verb
با خشونت رفتار کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knock about

  1. phrasal verb Spend time companionably; to hang around
  1. phrasal verb Engage in a relaxing activity in; to hang around in
  1. phrasal verb Be located in or mislaid in
  1. phrasal verb Hit or behave violently towards

ارجاع به لغت knock about

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knock about» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knock about

لغات نزدیک knock about

پیشنهاد بهبود معانی