با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Knockdown

American: ˈnɑːkdaʊn British: ˈnɒkdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective
از پای‌درآورنده، کوبنده، خرد‌کننده
adjective noun
سفری، به آسانی از هم باز شونده یا جدا شونده، تاشو، جمع شدنی
- a knockdown table
- میز جداشدنی
adjective noun
از پای درآوردن، فرو اندازی، فرو کوبی، ضربه، مشتکاری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت knockdown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knockdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/knockdown

لغات نزدیک knockdown

پیشنهاد بهبود معانی