امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Labeled

    American: ˈleɪbəld British: ˈleɪbəld
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      labels

    • وجه وصفی حال:

      labeling

    معنی

    adverb
    برچسب‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد labeled

    1. verb Pronounce judgment on
      Synonyms:
      identified marked trademarked judged tagged branded specified pronounced
    1. verb To describe with a word or term
      Synonyms:
      tagged named designated ticketed termed characterized marked styled designed defined called classified branded banded
    1. verb Attach a tag or label to
      Synonyms:
      tagged ticketed marked
    1. adjective Bearing or marked with a label or tag
      Synonyms:
      tagged labelled
      Antonyms:
      unlabeled

    ارجاع به لغت labeled

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «labeled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/labeled

    لغات نزدیک labeled

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return