امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lack

læk læk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lacked
  • شکل سوم:

    lacked
  • سوم‌شخص مفرد:

    lacks
  • وجه وصفی حال:

    lacking
  • شکل جمع:

    lacks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive B1
نبودن، نداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- What the company lacks is sufficient money to invest in modern machinery
- آنچه که شرکت کم دارد عبارت‌است از: پول کافی برای سرمایه‌گذاری در ماشین‌آلات نوین
- Faith was the only thing lacking amongst them.
- یگانه چیزی که در میان آنان وجود نداشت ایمان بود.
- We are lacking for nothing right now.
- هم اکنون به هیچ چیزی نیاز نداریم.
verb - transitive
فاقد بودن، ناقص بودن، کم داشتن
- We lack space.
- ما جا کم داریم.
- They lacked nothing but water.
- آن‌ها هیچ چیزی کم نداشتند بجز آب.
- Lacking two grams of being a kilo.
- دو گرم مانده که یک کیلو بشود.
- Some communities still lack electricity and indoor plumbing.
- برخی از جوامع هنوز برق و آب لوله‌کشی ندارند.
- They have mastered old learning but are lacking in modern sciences.
- آن‌ها علوم قدیم را یاد گرفته‌اند؛ ولی از علوم جدید بی‌بهره‌اند.
noun
احتیاج، فقدان، کسری
- lack of experience
- کمبود تجربه
- There is a total lack of democracy in that country.
- در آن کشور اصلاً دموکراسی وجود ندارد.
- lack of oxygen
- کمبود اکسیژن
- lack of rain
- کمبود باران
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lack

  1. noun deficiency, need
    Synonyms:
    abridgement absence curtailment dearth decrease default defect deficit depletion deprivation destitution distress exigency exiguity inadequacy inferiority insufficience insufficiency loss meagerness miss necessity paucity poverty privation reduction retrenchment scantiness scarcity shortage shortcoming shortfall shortness shrinkage shrinking slightness stint want
    Antonyms:
    abundance enough excess extra lot plenty plethora profusion surplus
  1. verb do not have
    Synonyms:
    be deficient in be short of be without have need of hurting for minus miss need not got out require too little too late want
    Antonyms:
    have

Collocations

ارجاع به لغت lack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lack

لغات نزدیک lack

پیشنهاد بهبود معانی