با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Lakh

lɑːk lɑːk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
(انگلیسی هندی) لک (صد هزار)
- The car costs two lakh rupees.
- قیمت این ماشین دو لک روپیه است.
- He earned a salary of one lakh per month.
- او ماهانه یک لک حقوق می‌گرفت.
adjective noun
(انگلیسی هندی) بی‌شمار، بسیار زیاد
- The population of the city is lakh.
- جمعیت این شهر بی‌شمار است.
- The event drew lakh visitors from all over the country.
- این رویداد بازدیدکننده‌های بسیار زیادی از سراسر کشور به خود جلب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lakh

  1. noun The cardinal number that is the fifth power of ten
    Synonyms: hundred thousand, 100000

ارجاع به لغت lakh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lakh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lakh

لغات نزدیک lakh

پیشنهاد بهبود معانی