امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Lapp

    læp læp
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    لاپ (نام مردمی که در بخشی از شمال نروژ و سوئد و فنلاند و روسیه زندگی می‌کنند و در گذشته کارشان پرورش گله‌های گوزن شمالی بود) (Laplander هم می‌گویند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    noun
    زبان لاپ (که گویشی از زبان فنلاندی است) (Lappish هم می‌گویند)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lapp

    1. noun The language of nomadic Lapps in northern Scandinavia and the Kola Peninsula
      Synonyms: saami, sami, same, Saame, Lapplander

    ارجاع به لغت lapp

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lapp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lapp

    لغات نزدیک lapp

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند