با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Laughingstock

ˈlæfɪŋˌstɑːk ˈlæfɪŋˌstɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مایه خنده، مضحکه
- Empty boasts made him the laughing stock of his colleagues.
- لاف‌های پوچ، او را مضحکه‌ی همکارانش کرد.
- Another performance like that and this team will be the laughing stock of the league.
- اگر یک بار دیگر چنین بازی‌ای انجام دهند، تیم‌شان مضحکه‌ی لیگ می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laughingstock

  1. noun object of ridicule
    Synonyms: Aunt Sally, butt, dupe, fair game, fall guy, fool, goat, joke, laughingstock, stooge, target, victim

ارجاع به لغت laughingstock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laughingstock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laughingstock

لغات نزدیک laughingstock

پیشنهاد بهبود معانی