با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Lay Out

American: ˈleɪˈaʊt British: leɪaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb C1
نمایش دادن، نشان دادن
phrasal verb
خرج کردن، مصرف کردن، صرف کردن
phrasal verb
جنازه را برای دفن آماده کردن
phrasal verb
با ضربه بیهوش کردن
phrasal verb
برنامه‌ریزی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lay out

  1. verb spend money
    Synonyms: disburse, expend, give, invest, lend, outlay, pay, put out, put up, shell out
    Antonyms: hoard, save
  2. verb design, plan
    Synonyms: arrange, chart, diagram, display, exhibit, map, outline, set out, spread out
    Antonyms: neglect

ارجاع به لغت lay out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lay out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lay out

لغات نزدیک lay out

پیشنهاد بهبود معانی