با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Lead To

liːd tuː liːd tuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2
منجر شدن، باعث شدن، منتهی شدن، ختم شدن، موجب شدن
- Procrastination can lead to miss the opportunities.
- اهمال‌کاری ممکن است منجر به از دست رفتن فرصت‌ها شود.
- Making hasty decisions can lead to regret.
- تصمیم‌گیری عجولانه ممکن است موجب پشیمانی شود.
پیشنهاد بهبود معانی

Idioms

ارجاع به لغت lead to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lead to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lead-to

لغات نزدیک lead to

پیشنهاد بهبود معانی