با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Leafy

ˈliːfi ˈliːfi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    leafier
  • صفت عالی:

    leafiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
برگ‌دار، پربرگ
- a leafy layer
- یک لایه‌ی برگ مانند
- a leafy forest
- جنگل پر برگ (انبوه)
- Spinach is a leafy vegetable.
- اسفناج یک سبزی برگ پهن است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leafy

  1. adjective abundant in foliage
    Synonyms: abounding, abundant, covered, green, hidden, leafed, leaved, shaded, shady, umbrageous, verdant, wooded
    Antonyms: leafless

ارجاع به لغت leafy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leafy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leafy

لغات نزدیک leafy

پیشنهاد بهبود معانی