امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ledge

ledʒ ledʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
طاقچه، لبه، برآمدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The bird perched on the narrow ledge, overlooking the bustling city.
- پرنده روی برآمدگی باریک مشرف به شهر شلوغ نشسته بود.
- The hiker cautiously stepped onto a narrow ledge to continue his ascent up the mountain.
- کوه‌نورد بااحتیاط روی برآمدگی باریک قدم گذاشت تا به صعود خود به بالای کوه ادامه دهد.
noun
زمین‌شناسی ستیغ دریاکنار، خط‌الرأس ساحل یک ستیغ، تختان موقتی، صخره
- As we approached the shore, we noticed a hidden ledge beneath the water.
- وقتی به ساحل نزدیک شدیم متوجه یک صخره‌ی پنهان در زیر آب شدیم.
- The snorkelers were thrilled to discover a colorful school of fish swimming near the ledge.
- غواص‌ها از کشف یک دسته ماهی رنگارنگ که در نزدیکی ستیغ دریاکنار شنا می‌کردند، بسیار هیجان‌زده شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ledge

  1. noun shelf
    Synonyms:
    bar bench berm bracket console edge jut mantle offset path projection reef ridge rim route sill step strip tier track trail walk way

ارجاع به لغت ledge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ledge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ledge

لغات نزدیک ledge

پیشنهاد بهبود معانی