با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ledge

ledʒ ledʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
طاقچه، لبه، برآمدگی
- The bird perched on the narrow ledge, overlooking the bustling city.
- پرنده روی برآمدگی باریک مشرف به شهر شلوغ نشسته بود.
- The hiker cautiously stepped onto a narrow ledge to continue his ascent up the mountain.
- کوه‌نورد بااحتیاط روی برآمدگی باریک قدم گذاشت تا به صعود خود به بالای کوه ادامه دهد.
noun
زمین‌شناسی ستیغ دریاکنار، خط‌الرأس ساحل یک ستیغ، تختان موقتی، صخره
- As we approached the shore, we noticed a hidden ledge beneath the water.
- وقتی به ساحل نزدیک شدیم متوجه یک صخره‌ی پنهان در زیر آب شدیم.
- The snorkelers were thrilled to discover a colorful school of fish swimming near the ledge.
- غواص‌ها از کشف یک دسته ماهی رنگارنگ که در نزدیکی ستیغ دریاکنار شنا می‌کردند، بسیار هیجان‌زده شدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ledge

  1. noun shelf
    Synonyms: bar, bench, berm, bracket, console, edge, jut, mantle, offset, path, projection, reef, ridge, rim, route, sill, step, strip, tier, track, trail, walk, way

ارجاع به لغت ledge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ledge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ledge

لغات نزدیک ledge

پیشنهاد بهبود معانی