با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Legend

ˈledʒnd ˈledʒnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    legends

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
افسانه، نوشته روی سکه و مدال، نقش، شرح، فهرست، علائم و اختصارات
- According to a family legend, his ancestors had migrated from Lorestan to Tehran.
- طبق یک روایت خانوادگی، اجداد او از لرستان به تهران کوچ کرده بودند.
- He didn't know whether the rumors about the treasure were legend or reality.
- نمی‌دانست شایعات مربوط به گنج افسانه است یا واقعیت.
- the myths of Greek Gods and the legends of King Arthur
- اسطوره‌های خدایان یونان و افسانه‌های شاه آرتور
- Irish legend
- افسانه‌ی ایرلندی
- they told a legend and went to sleep
- گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند
- He became a legend in his own time.
- او برای معاصران خود آدمی افسانه‌ای شد.
- the legend of Jallal-addin Kharazmshahi's braveries
- افسانه‌ی دلاوری‌های جلال‌الدین خوارزمشاهی
- the legend of Hassan Sabbah's capture of Allamoot Castle
- افسانه‌ی تسخیر قلعه‌ی الموت توسط حسن صباح
- The legends on both sides of the coins were in Greek.
- نوشته‌های دو طرف سکه‌ها به یونانی بود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legend

  1. noun story of the past, often fictitious
    Synonyms: fable, fiction, folklore, folk story, folk tale, lore, myth, mythology, mythos, narrative, saga, tale, tradition
  2. noun brief description in document
    Synonyms: cipher, code, device, epigraph, epitaph, head, heading, inscription, key, motto, rubric, table, underline

ارجاع به لغت legend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/legend

لغات نزدیک legend

پیشنهاد بهبود معانی