با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Let Down

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B2
مایوس کردن، سرخورده کردن، ناامید کردن
phrasal verb
پایین بردن، آهسته کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد let down

  1. phrasal verb disappoint
    Synonyms: abandon, depress, disenchant, disillusion, dissatisfy, fail, fall short, leave in lurch, leave stranded, lower, pull down, take down
    Antonyms: benefit, satisfy
  2. phrasal verb Allow to descend

ارجاع به لغت let down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «let down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/let-down

لغات نزدیک let down

پیشنهاد بهبود معانی