با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Letdown

ˈletdaʊn ˈletdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
تحقیر، یاس، نومیدی شکست
- It was quite a letdown to see him lose.
- مشاهده‌ی باختن او کاملاً مرا دمق داد./ دیدن شکستش بدجور مرا دق داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد letdown

  1. noun disappointment
    Synonyms: anticlimax, balk, bitter pill, blow, chagrin, comedown, disgruntlement, disillusionment, frustration, setback, washout
    Antonyms: advantage, benefit, blessing, boon, satisfaction

ارجاع به لغت letdown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «letdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/letdown

لغات نزدیک letdown

پیشنهاد بهبود معانی