Life-giving
ˈlaɪfˌɡɪvɪŋ
ˈlaɪfˌɡɪvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
حیات‌بخش، زندگی‌بخش، نیروبخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- هوای تازه در صبح بسیار حیات‌بخش است.
- نسیم تازه و خنک اقیانوس زندگی‌بخش بود و به بدن و ذهن خسته‌ام طراوت می‌بخشید.
مترادف و متضاد life-giving
-
adjective FertileSynonyms:prolific generative productive
-
adjective InspiringSynonyms:invigorating animating revealing
-
adjective Giving or having the power to give life and spirit; - Louis BromfieldSynonyms:vitalizing
ارجاع به لغت life-giving
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «life-giving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/life-giving
لغات نزدیک life-giving
- - life zone
- - life-and-death
- - life-giving
- - life-size
- - lifeblood