امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Liking

ˈlaɪkɪŋ ˈlaɪkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    liked
  • شکل سوم:

    liked
  • سوم‌شخص مفرد:

    likes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
میل، تمایل، ذوق، علاقه، حساسیت، شهوت و میل، مهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He had a great liking for music.
- او به موسیقی علاقه‌ی زیاد داشت.
- This is not to his liking.
- این مورد‌پسند او نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liking

  1. noun fondness, taste
    Synonyms:
    affection affinity appetite appreciation attachment attraction bent bias desire devotion fancy favoritism inclination love mind palate partiality passion penchant pleasure predilection preference proneness propensity relish soft spot stomach sympathy tendency tooth velleity weakness will
    Antonyms:
    dislike hate hatred

لغات هم‌خانواده liking

  • verb - transitive
    like

ارجاع به لغت liking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liking

لغات نزدیک liking

پیشنهاد بهبود معانی