امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Liniment

ˈlɪnəmənt ˈlɪnəmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
روغن مالیدنی، مرهم رقیق، روغن مالش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liniment

  1. noun ointment
    Synonyms:
    balm cream dressing embrocation emollient lenitive lotion medicine salve unguent

ارجاع به لغت liniment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liniment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liniment

لغات نزدیک liniment

پیشنهاد بهبود معانی