امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Liquidate

ˈlɪkwədeɪt ˈlɪkwədeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    liquidated
  • شکل سوم:

    liquidated
  • سوم‌شخص مفرد:

    liquidates
  • وجه وصفی حال:

    liquidating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb
تسویه کردن، حساب را واریز کردن، برچیدن، از بین بردن، مایع کردن، به‌صورت نقدینه درآوردن، سهام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- They liquidated all of the company's debts.
- آن‌ها همه‌ی بدهی‌های شرکت را تسویه کردند.
- We liquidated the firm's assets and paid its debts.
- دارایی‌های مؤسسه را نقد کردیم و قرض‌های آن‌را پرداختیم.
- They decided to liquidate the corporation within one year.
- آن‌ها بر آن شدند که شرکت را ظرف یک سال منحل کنند.
- He ruthlessly liquidates all his opponents.
- او با شقاوت همه‌ی مخالفان خود را نابود می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد liquidate

  1. verb pay; change into cash
    Synonyms:
    cash cash in cash out clear convert discharge exchange honor pay off quit realize reimburse repay satisfy sell off sell up settle square
    Antonyms:
    invest keep
  1. verb destroy, dissolve
    Synonyms:
    abolish annihilate annul cancel dispatch do away with do in eliminate exterminate finish off get rid of kill murder purge remove rub out silence terminate vaporize wipe out
    Antonyms:
    build construct create

ارجاع به لغت liquidate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «liquidate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/liquidate

لغات نزدیک liquidate

پیشنهاد بهبود معانی