امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Litigate

ˈlɪtɪɡeɪt ˈlɪtɪɡeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    litigated
  • شکل سوم:

    litigated
  • سوم‌شخص مفرد:

    litigates
  • وجه وصفی حال:

    litigating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb
طرح دعوی کردن، مرافعه کردن، تعقیب قانونی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Only citizens can litigate before this court.
- فقط شهروندان می‌توانند در این دادگاه دادخواهی کنند.
- to litigate the validity of a state law
- حقانیت و اعتبار قانون ایالتی را در دادگاه مطرح کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد litigate

  1. verb bring matter before court of law
    Synonyms:
    appeal contest dispute drag into court file suit go to court go to law institute legal proceedings press charges prosecute see one in court sue take the law on

ارجاع به لغت litigate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «litigate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/litigate

لغات نزدیک litigate

پیشنهاد بهبود معانی