امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Livestock

ˈlaɪvstɑːk ˈlaɪvstɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
چارپایان اهلی، مواشی و گاو و گوسفندی که برای کشتار یا فروش پرورش شود، احشام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد livestock

  1. noun Any animals kept for use or profit
    Synonyms: cows, domestic animals, sheep, stock, farm-animal

ارجاع به لغت livestock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «livestock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/livestock

لغات نزدیک livestock

پیشنهاد بهبود معانی