امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Looping

American: ˈluːpɪŋ British: ˈluːpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    looped
  • شکل سوم:

    looped
  • سوم‌شخص مفرد:

    loops

معنی

حلقه‌زنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد looping

  1. verb Wind around something in coils or loops
    Synonyms:
    circling coiling curling twirling ringing turning surrounding spiralling knotting curving folding circuiting bowing billeting bending arcing
    Antonyms:
    lining
  1. verb Make a loop in
    Synonyms:
    intertwining connecting curving
  1. noun (computer science) executing the same set of instructions a given number of times or until a specified result is obtained
    Synonyms:
    iteration

ارجاع به لغت looping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «looping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/looping

لغات نزدیک looping

پیشنهاد بهبود معانی