با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Loot

    luːt luːt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adverb
    غارت، چپاول، تاراج، استفاده نامشروع، غارت کردن (شهری که اشغال شده)، چاپیدن
    - They fought only for booty and loot.
    - آن‌ها فقط برای غارت و چپاول می‌جنگیدند.
    - The bandits quarreled over the loot.
    - دزدها بر سر اموال تارج‌شده دعوا می‌کردند.
    - The airport police arrested him with the loot.
    - پلیس فرودگاه او را با پول‌های مسروقه بازداشت کرد.
    - The Mongols looted the town.
    - مغول‌ها شهر را غارت کردند.
    - Corrupt politicians looted the country's resources.
    - سیاست‌بازان فاسد منابع کشور را چپاول کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد loot

    1. noun stolen goods
      Synonyms: booty, dough, graft, haul, hot goods, lift, make, money, pickings, pillage, plunder, plunderage, prize, seizure, spoils, squeeze, take
    2. verb steal goods
      Synonyms: appropriate, boost, burglarize, despoil, grab, gut, liberate, lift, loft, make, moonlight requisition, pillage, plunder, raid, ransack, ravage, relieve, requisition, rifle, rip off, rob, sack, salvage, smash and grab, snatch, snitch, stick up, swipe, take, thieve, tip over
      Antonyms: give, receive

    ارجاع به لغت loot

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «loot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loot

    لغات نزدیک loot

    پیشنهاد بهبود معانی