امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lubrication

ˌluːbrɪˈkeɪʃn̩ ˌluːbrɪˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
روغن‌کاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
روغن‌زنی، گریس‌زنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lubrication

  1. noun
    Synonyms:
    lubricating greasing oiling oiling and greasing up lubing lube lube-job grease job

ارجاع به لغت lubrication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lubrication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lubrication

لغات نزدیک lubrication

پیشنهاد بهبود معانی