امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lunatic

ˈluːnətɪk ˈluːnətɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lunatics

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
دیوانه، مجنون، ماه‌زده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- lunatic asylum
- دیوانه خانه
- lunatic behavior
- رفتار دیوانه‌وار
- Political lunatics who would do anything.
- سیاست‌مداران احمقی که از هیچ‌کاری رو گردان نیستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lunatic

  1. adjective crazy, mad
    Synonyms:
    absurd baked balmy bananas bonkers cracked crazed daft demented deranged dippy flaky flipped out foolish freaked out fried idiotic insane irrational kooky loco maniac maniacal nonsensical nutty preposterous psyched out psychotic schizoid screwy stupid unsound whacko zany
    Antonyms:
    healthy sane sensible
  1. noun person who is crazy, mad
    Synonyms:
    crackpot crank cuckoo demoniac flake fruitcake kook lamebrain loon maniac neurotic nut paranoid psycho psychopath psychotic scatterbrain schizophrenic sociopathic
    Antonyms:
    sane

ارجاع به لغت lunatic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunatic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lunatic

لغات نزدیک lunatic

پیشنهاد بهبود معانی