امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Luxuriate

lʌɡˈʒʊrieɪt lʌɡˈzjʊərieɪt / / ləɡˈʒʊəri-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
پربرکت شدن، حاصلخیز شدن، پرپشت شدن، فراوان شدن، وفور یافتن، شکوه یافتن، آب‌وتاب زیاد دادن، در تجمل زیستن، خوشگذران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The city luxuriated into a huge commercial center.
- شهر به صورت یک مرکز بزرگ بازرگانی شکوفا شد.
- When at home, she luxuriated in the love and care which her parents bestowed upon her.
- در خانه که بود از محبت و توجهی که والدینش نسبت به او ابراز می‌داشتند، بهره می‌برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد luxuriate

  1. verb indulge, prosper
    Synonyms:
    abound bask be in clover bloom burgeon delight eat up enjoy feast flourish grow increase live extravagantly live high on hog live in luxury live it up love overdo relish revel riot roll rollick take it easy thrive wallow wanton
    Antonyms:
    refrain

ارجاع به لغت luxuriate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «luxuriate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/luxuriate

لغات نزدیک luxuriate

پیشنهاد بهبود معانی