امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Magnification

ˌmæɡnɪfɪˈkeɪʃn ˌmæɡnɪfɪˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    magnifications

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
تجلیل، تکریم، بزرگ‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
بزرگ سازی، درشت نمایی
- His main concern was the magnification of his own achievements.
- توجه او بیشتر معطوف به بزرگ‌نمایی موفقیت‌های خودش بود.
- This microscope has a magnification of eight.
- بزرگ‌نمایی این میکروسکوپ هشت برابر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد magnification

  1. noun The honoring of a deity, as in worship
    Synonyms:
    exaltation extolment glorification exaggeration laudation praise overstatement
    Antonyms:
    understatement
  1. noun A photographic print that has been enlarged
    Synonyms:
    enlargement blowup

ارجاع به لغت magnification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «magnification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/magnification

لغات نزدیک magnification

پیشنهاد بهبود معانی