با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mailing

American: ˈmeɪlɪŋ British: ˈmeɪlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mailed
  • شکل سوم:

    mailed
  • سوم شخص مفرد:

    mails

معنی‌ها

noun
(اسکاتلند) مرزعه‌ی کرایه‌ای، کرایه‌ی پرداختی (برای زمین کشاورزی)
noun
فرستادن با پست
noun
یک دسته یا کیسه مراسلات پستی (که در هر وهله پست می‌شود)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mailing

  1. noun The transmission of a letter
    Synonyms: posting, airmailing, expressing, getting the mail out, addressing, stamping, stuffing
  2. verb Cause to be directed or transmitted to another place
    Synonyms: posting, sending, shipping, packaging, forwarding, expressing, dispatching

ارجاع به لغت mailing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mailing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mailing

لغات نزدیک mailing

پیشنهاد بهبود معانی