با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mainline

ˈmeɪnlaɪn ˈmeɪnlaɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - transitive adjective
راه یا مسیر اصلی، شاهراه، (راه‌آهن) خط اصلی
noun adjective verb - transitive
(مقام یا موقعیت و غیره) اصلی، عمده، برجسته، (عقیده و غیره) همگام با اکثریت، همه پسند
noun verb - transitive adjective
(عامیانه) مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن، هروئین زدن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت mainline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mainline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mainline

لغات نزدیک mainline

پیشنهاد بهبود معانی