امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Malfunction

mælˈfʌŋkʃn mælˈfʌŋkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    malfunctioned
  • شکل سوم:

    malfunctioned
  • سوم‌شخص مفرد:

    malfunctions
  • وجه وصفی حال:

    malfunctioning
  • شکل جمع:

    malfunctions

معنی‌ها

noun verb - intransitive
سوء عمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun verb - intransitive
بدعمل کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malfunction

  1. noun breakdown, failure
    Synonyms:
    bug defect fault flaw glitch gremlin impairment slip
    Antonyms:
    perfection working

ارجاع به لغت malfunction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malfunction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/malfunction

لغات نزدیک malfunction

پیشنهاد بهبود معانی