با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mangy

ˈmeɪndʒi ˈmeɪndʒi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گر، مبتلا به جرب، مبتلا به گری، جرب‌دار
- one mangy goat makes the whole flock mangy
- یک بز گر گله را گر می‌کند
- a mangy restaurant
- یک رستوران کثیف
- a mangy lawn
- چمن کم‌پشت و بد
- an old man with mangy hair
- پیرمردی با موهای کم‌پشت و ژولیده
- I sat on a mangy rug.
- روی یک فرش کهنه و نخ‌نما نشستم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mangy

  1. adjective scruffy
    Synonyms: decrepit, dirty, impoverished, indigent, mean, moth-eaten, poor, ragtag, shabby, shoddy, sick, sleazy, squalid, tattered
    Antonyms: kempt, neat

ارجاع به لغت mangy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mangy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mangy

لغات نزدیک mangy

پیشنهاد بهبود معانی