امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Manners

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B2
ادب، نزاکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He had the bad manners to keep interrupting whoever was speaking.
- او این بی‌نزاکتی را داشت که وسط حرف دیگران می‌پرید.
- he has the manners of a pig
- مثل یک خوک بی‌نزاکت بود.
noun plural
آداب‌ورسوم
- a book on Victorian manners
- کتابی درباره‌ی آداب‌ورسوم عصر ویکتوریایی
- ancient manners
- آداب‌ورسوم کهن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manners

  1. noun polite, refined social behavior
    Synonyms:
    amenities bearing behavior breeding carriage ceremony civilities comportment conduct courtesy culture decorum demeanor deportment dignity elegance etiquette formalities good breeding good form mien mores polish politeness politesse propriety protocol p’s and q’s refinement social graces sophistication taste urbanity

Idioms

ارجاع به لغت manners

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manners» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/manners

لغات نزدیک manners

پیشنهاد بهبود معانی