با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Marchioness

ˈmɑːrʃnəs ˌmɑːʃəˈnes
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    marchionesses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مارشنس، زن اشرافی، زن مدیست، زوجه‌ی مارکی (خانمی که جایگاه اجتماعی بالایی ازطریق همسرش یا حتی خودش دارد)
- The marchioness attended the royal ball in a stunning gown.
- زن اشرافی با لباسی جذاب در مراسم رقص سلطنتی شرکت کرد.
- People admired the intelligence and grace of the renowned marchioness.
- مردم ذکاوت و زیبایی مارشنس مشهور را تحسین می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد marchioness

  1. noun A noblewoman ranking below a duchess and above a countess
    Synonyms: marquise

ارجاع به لغت marchioness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marchioness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marchioness

لغات نزدیک marchioness

پیشنهاد بهبود معانی