با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Margarine

ˈmɑːrdʒrɪn ˌmɑːdʒəˈriːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
غذا و آشپزی مارگارین (نوعی چربی خوراکی عمدتاً گیاهی که بافت و ظاهری شبیه به کره دارد و به اشتباه به آن کره‌ی گیاهی نیز می‌گویند)
- My mom always buys low-fat margarine for cooking.
- مامانم همیشه برای آشپزی مارگارین کم‌چرب می‌خرد.
- I spread margarine on my toast instead of butter.
- روی نان تستم به جای کره، مارگارین مالیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد margarine

  1. noun A spread made chiefly from vegetable oils and used as a substitute for butter
    Synonyms: margarin, oleo, oleomargarine, marge

ارجاع به لغت margarine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «margarine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/margarine

لغات نزدیک margarine

پیشنهاد بهبود معانی