با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Masterfully

ˈmæstərfli ˈmɑːstəfli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
استادانه، ماهرانه
- She played the piano masterfully.
- پیانو را استادانه نواخت.
- The chef masterfully prepared the dish.
- سرآشپز غذا را استادانه آماده کرد.
- The artist masterfully blended colors to create a beautiful painting.
- این هنرمند رنگ‌ها را ماهرانه درهم‌آمیخت تا تابلویی زیبا خلق کند.
adverb
آمرانه، ریاست‌مآبانه
- The CEO masterfully dictated every aspect of the project, leaving no room for input from others.
- مدیرعامل تمام جنبه‌های پروژه را آمرانه دیکته کرد و جایی برای نظرات دیگران باقی نگذاشت.
- The CEO masterfully controlled the meeting.
- مدیرعامل نشست را ریاست‌مآبانه کنترل کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد masterfully

  1. adverb
    Synonyms: despotically, high-handedly

لغات هم‌خانواده masterfully

ارجاع به لغت masterfully

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «masterfully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/masterfully

لغات نزدیک masterfully

پیشنهاد بهبود معانی