با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Matrimonial

ˌmætrəˈmoʊniəl ˌmætrɪˈməʊnɪəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
وابسته به عروسی
- the matrimonial bond
- پیوند زناشویی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد matrimonial

  1. adjective married
    Synonyms: betrothed, conjugal, connubial, engaged, epithalamic, espoused, marital, nuptial, spousal, wedded, wedding
    Antonyms: divorce

ارجاع به لغت matrimonial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «matrimonial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/matrimonial

لغات نزدیک matrimonial

پیشنهاد بهبود معانی