با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mattress

ˈmætrɪs ˈmætrɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mattresses

معنی و نمونه‌جمله

noun countable
لایی، تشک
- Some mattresses have springs.
- برخی تشک‌ها فنر دارند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mattress

  1. noun
    Synonyms: cushion, pallet, innerspring, springs, box-spring, bedding, futon

ارجاع به لغت mattress

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mattress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mattress

لغات نزدیک mattress

پیشنهاد بهبود معانی