با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Memento

məˈmentoʊ məˈmentəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mementos

توضیحات

همچنین می‌توان از momento به‌ جای memento استفاده کرد.

همچنین می‌توان از شکل جمع mementoes به‌ جای mementos استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
خاطره، یادگاری، نشان، یادآور
- She had arranged on a large table the mementos of her trip to Japan.
- او یادبودهای سفرش به ژاپن را روی میز بزرگی چیده بود.
- The names of the streets filled her with terrible mementos.
- نام آن خیابانها برای او یادآوری خاطرات وحشتناکی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد memento

  1. noun souvenir
    Synonyms: keepsake, memorial, relic, remembrance, remembrancer, reminder, token, trace, trophy, vestige

ارجاع به لغت memento

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «memento» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/memento

لغات نزدیک memento

پیشنهاد بهبود معانی